نفس طلایی

سلام فرشته ی من  فرشته ی کوچولوی من جات چقدر خالیه تو زندگیمون نازنینم ... دیروز فهمیدم که 2 تا از فامیلامون نی نی تو راه دارن اون وقت بود که دلم ضعف رفت برای حس قشنگ بودنت ...  گاهی چقدر حسرت می خورم از نوشته های بقیه مامانا و دلم برات خیلی تنگ میشه......... کاش این همه درس و دل مشغولی نبود نمی دونم اما از خدا می خوام هر وقت صلاحه تو رو مهمون خونمون کنه فقط بدون خیلی دوستت دارم فرشته ی نازم .... ...

سلام نازم حالت چه طوره ؟ منم خوبم خدا رو شکر مشغول دانشگاه رفتن و انتخاب موضوع برای سمینار و پایان نامه  ام هستم و از طرفی هم باید خونه تکونی عید رو نم نم شروع کنم .... دوستت دارم جوجوی من  ...

سلام سلام دانشمند کوچولوی من حالت چه طوره ؟ ما هم خوبیم  بالاخره 5 شنبه شد و روز کنکور رسید الان دارم میرم واسه ازمون امدم ببوسمت بگم برام دعا کن ...  من که خیلی تلاش نکردم اما تو دعا کن خدا به حافظه ام یه توان زیاد بده تا بتونم سوالا رو درست بزنم و خودش کمک کنه تا هرچی خیر و صلاحه همون برام پیش بیاد ...  خلاصه دعا کن نازگلم ... هوا بارونیه و اوضاع خیابونا نا معلوم برا همینم باید زودتر راه بیفتم ... دوستت دارم گل گلی من ... راستی شب خونه ی خاله جون مریم اینا دعوتیم اخه خاله جشن عبادت زهرا و تولد محمد رو یه جا گرفته .. جات سبز خواهد بود نازنینم      پی نوشت : ازمون و خیلی بد دادم کو تا سال بعد .....

سلام کوچولوی من حالت چه طوره ؟ منم خوبم الحمدلله امروز صبح رفتم دانشگاه و کلاس ها تشکیل نشد ... نمی دونم چرا بعد از دو هفته از شروع کلاسا نه بچه ها میان نه اساتید ...  بعد از اون هم رفتم خونه ی مامان جون اینا و بعد هم شام بابایی من و یه رستوان با کلاس با غذای عالی مهمون کرد...  همسر عزیزم ممنونم بابت تموم خوبی ها و مهربونی هات و دوستت دارم اندازه همه ی خوبی ها و مهربونی هات  ...

امام علی (ع) می فرمایند :  لحظه ها را دریابید همانند ابر ها در گذرند .... کاش به حرفاشون عمل می کردیم تا بعد حسرت نخوریم ... 

سلام عزیز دلم خوبی  ؟ ما هم خوبیم الحمدلله  امروز تولد محمد حسین پسر عمو و پسر خاله ی شماست که من خیلی دوستش دارم و یار منه تو شیطنت اخه با اینکه کلی کوچولوه من حسابی سر به سرش می ذارم و پسر بلا هم جواب من و میده ... خیلی ناز و با نمکه ... خدا حفظش کنه انشاالله .  محمد حسین خاله ، محمد حسین زنعمو : تولدت مبارک ستاره ی من                                              ...

سلام به روی ماهت گل دلم حالت خوبه جونم ؟ ما هم خوبیم خدا رو شکر ... این چند روز از نظر دانشگاه اتفاقات خیلی بدی برام افتاد که واقعا من و به هم ریخت اما دلم نمی خواد برات ازشون بنویسم از ادم هایی که خدای ادعای روان شناسی و مذهبی بودنن ... از ادم هایی که از مارک استاد بودن به خودشون اون چنان مغرور شدن که همه رو زیر پای خودشون می بینن و اجازه هر طور صحبت و برخورد و به خودشون میدن .... از ادم هایی که به جای ارامش روان سوهان روحم بودن .... نمی دونم اما میسپرم به خدا ... همین  دیگه چه خبر ؟ دیشب همگی شام خونه ی مامان جون فاطمه اینا بودیم و الحمدلله خیلی خوش گذشت و بازم مثل همیشه جای گل من خالی بود نازم .... راستی خاله ها هی دارن خوابت رو...